درباره وبلاگ Welcome آخرین مطالب پيوندها نويسندگان . . . همه جیز خراب کردم،روزهای خوشمون با هم تموم شد یا حداقل واسه مدت زیادی به تعویق افتاد. حالا از اون روزای خوش که تازه درست شده بودن باید برام انتظار و انتظار و انتظار بمونه فقط تا کی؟نمیدونم خدایا من که دیگه مخم یه جایی قد نمیده.خودت یه راهی جلو پام بذار.میدونم که همیشه حواست بهم بوده خدایا تازه داشت وضعمون خوب میشد.نمیخوام بنده خوبت باشم که سخت تر امتحانم کنی.من بنده بدتم،انتحانم نکن که طاقت نبودشو ندارم. انگار یه فضایی تو دلم خالی شده.نیست،گم شده.هی دارم دنبالش میچرخم تو که حالمو میدونی خدا.قیچی هم که دستته،اینم ریش ما الان ریش و قچی دستته،ببینم چیکار میکنی جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 3:33 قبل از ظهر :: نويسنده : Pou Ya
|